ترجمه مقاله

پیچیده دست

لغت‌نامه دهخدا

پیچیده دست . [ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب ) که دستی کژ دارد. کسی که دست او را پیچیده باشند و آن کنایه از ناتوان و زبونست . (آنندراج ) :
بدان سست پایان پیچیده دست
سکندر چه لشکر تواند شکست .

نظامی .


|| که دستی عضلانی دارد.
ترجمه مقاله