ترجمه مقاله

پیچ زدن

لغت‌نامه دهخدا

پیچ زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیچیدن . چرخیدن . پیچ خوردن . گردیدن . گشتن .
- پیچ زدن دل (شکم ) ؛ پیدا آمدن دردهای پی درپی در شکم شخص مبتلی به ذوسنطاریا. درد کردن متناوب دل یا شکم یا قسمتی از امعاء در اسهالهای بادرد. خلیدن و تیرکشیدن معده چنانکه در ذوسنطاریا. دل پیچه گرفتن . شکم روش پیدا کردن . ازعاج بطن . اطلاق شکم . ابتلای به پیچش . ابتلای به بیرون روی . پیچ گرفتن .
ترجمه مقاله