ترجمه مقاله

پی تیاس

لغت‌نامه دهخدا

پی تیاس . (اِخ )دوست دامُن و این دو فیلسوف از پیروان طریقه ٔ فیثاغورس بودند. وقتی جبار سرقوسه ، دنیس جوان بکشتن پی تیاس فرمان داد و پی تیاس درخواست که او را زمان دهند تابموطن خود رود و کارهای بازماندگان خویش را سامان دهد و دوست وی دامُن ملتزم گردید بجای وی در بند ماندتا اگر پی تیاس در موعد مقرر بازنگشت بجای او کشته شود. دنیس این تمنی بپذیرفت و پی تیاس برفت در ساعت معهود آنگاه که دامن را بجای پی تیاس کشتن میخواستند پی تیاس از راه برسید و دنیس را از مشاهده ٔ این حد از صداقت رقت آمد و فرمان خویش نقض کرد و از آنان درخواست تا در این دوستی ذات البین او را نیز بعنوان ثالثی بپذیرند لکن آن دو از قبول این تقاضا سر باز زدند.
ترجمه مقاله