ترجمه مقاله

پی کردن

لغت‌نامه دهخدا

پی کردن . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عقر. (تاج المصادر بیهقی ). قطع کردن وتر عرقوب ستور. بریدن عصب بالای پاشنه . پی زدن . پی بریدن : افحال ؛ پی بکردن اشتر بشمشیر. (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله