ترجمه مقاله

پی

لغت‌نامه دهخدا

پی . [ پ َ ] (اِ) پایه . قائمه :
که خاک منوچهر گاه من است
پی تخت نوذر کلاه من است .

فردوسی .


کسی کش پدر ناصرالدین بود
پی تخت او تاج پروین بود.

فردوسی .


ترجمه مقاله