چادر لاجورد
لغتنامه دهخدا
چادر لاجورد. [ دَ / دُ رِ وَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (برهان ) :
چو روشن شد آن چادر لاجورد
جهان شد بکردار یاقوت زرد.
چو پنهان شدی چادر لاجورد
شدی کوه مانند یاقوت زرد.
|| سبزه زار ومرغزار را نیز گویند. (برهان ). رجوع به «چادر لاجوردی » شود.
چو روشن شد آن چادر لاجورد
جهان شد بکردار یاقوت زرد.
فردوسی .
چو پنهان شدی چادر لاجورد
شدی کوه مانند یاقوت زرد.
فردوسی .
|| سبزه زار ومرغزار را نیز گویند. (برهان ). رجوع به «چادر لاجوردی » شود.