چارتار
لغتنامه دهخدا
چارتار. (اِ مرکب ) طنبور و رباب چهارتار را گویند. (برهان ) :
طبع گیتی راست شد درعهد تو زآنسان که باز
نشنود صوت مخالف هیچکس زین چارتار.
|| کنایه از چهارعنصر و عالم و دنیا هم هست به اعتبار چهاررکن . (برهان ). رجوع به چارتا و چارتاره شود.
طبع گیتی راست شد درعهد تو زآنسان که باز
نشنود صوت مخالف هیچکس زین چارتار.
سلمان ساوجی .
|| کنایه از چهارعنصر و عالم و دنیا هم هست به اعتبار چهاررکن . (برهان ). رجوع به چارتا و چارتاره شود.