چارجوی بهشتی
لغتنامه دهخدا
چارجوی بهشتی . [ ی ِ ب ِ هَِ ] (اِ مرکب ) چهار نهر، یکی از آب دوم از شیر، سوم از خمر، چهارم از عسل . (آنندراج ). || کنایه از سیحون و جیحون و نیل و فرات .(آنندراج ). || کوثر و سلسبیل و تسنیم و طهور در بهشت . (اقبالنامه چ وحید ص 250) :
ز دوزخ مشو تشنه را چاره جوی
سخن در بهشت است و آن چار جوی .
ز دوزخ مشو تشنه را چاره جوی
سخن در بهشت است و آن چار جوی .
نظامی (اقبالنامه ).