ترجمه مقاله

چارده سنخاص

لغت‌نامه دهخدا

چارده سنخاص . [ دِ هَِ س ِ ] (اِخ ) از راه بجنورد که بطرف عراق میایند بعد از دو سه منزل به چارده سنخاص سنخاص میرسند قبل از ورود بجلگه از قریه ٔ دربند که واقع در دربندی است که نیم فرسخ امتداد دارد و عرضاً تنگ میباشد عبور میشود. چارده سنخاص مابین اسفراین و بجنورد واقع و عبارت از چهار قلعه ٔ بزرگ است که به اندک فاصله با یکدیگر در جلگه ٔ سنخاص بناشده یکی از آن قلاع قریب الانهدام و سه قلعه ٔ دیگر آباد ودر هر قلعه پنجاه الی شصت خانوار رعیت هست اسم یکی از قلعه ها اندغان است از دهنه ٔ دربند که وارد جلگه ٔ سنخاص میشوند بفاصله ٔ نیم فرسنگ این قلعه واقع است وقدری پائین تر قلعه ٔ موسوم به خدا شاه و قریه ٔ سنخاص معتبر و با سکنه و باغات است این محل یکی از معابر تراکمه بوده که بسمت عباس آباد و بسطام بتاخت و تاز میآمده اند چارده سنخاص بادهای تند بد دارد و در اطراف آن جنگل اورس زیاد است . (مرآت البلدان ج 4 ص 45).
ترجمه مقاله