ترجمه مقاله

چارضد

لغت‌نامه دهخدا

چارضد. [ ض ِ ] (اِ مرکب ) چهارضد. چهارطبع. حرارت و برودت و رطوبت و یبوست . گرمی و سردی و تری و خشکی :
گفتم مزاج هست ستمگار و چارضد
گفتا که اعتدال سیم را بود ضرور.

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله