ترجمه مقاله

چارگل

لغت‌نامه دهخدا

چارگل . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) قسمی از داغ . (آنندراج ) :
ز تعلیمیش پخته ٔ چارجل
بود نزد فارس خط چارگل .

ملاطغرا (در تعریف براق ، از آنندراج ).


|| کنایه از نقش پای سگ . (آنندراج ). || چهارگل خودرو چون بنفشه و پنیرک و کدو و نیلوفر که جوشانده ٔ آنها جنبه ٔ داروئی دارد و بعنوان ملّین بکار میرود.
ترجمه مقاله