ترجمه مقاله

چاشنی صبح

لغت‌نامه دهخدا

چاشنی صبح . [ ی ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از سپیده ٔ صبح . (آنندراج ). روشنی صبح . (ناظم الاطباء). صبح صادق . (مجموعه ٔ مترادفات ص 234) :
از آفتاب چاشنی صبح شد بلند
عمر دوباره یافت زراه گداز قند.

صائب (از آنندراج ).


|| چاشنی بامداد. نهاری .لُهنَه . لقمة الصباح . صبحانه . زیر قلیانی . دهان گیره .
ترجمه مقاله