ترجمه مقاله

چاشکدان

لغت‌نامه دهخدا

چاشکدان . [ ش َ ] (اِ مرکب ) چاشتدان . ظرفی باشد که نان و طعام در آن گذارند. ناندان . (برهان ). ظرف و سفره ای که طعام روز را در آن گذارند و به وقت چاشت بکار برند. (فرهنگ ناصری ). چاشدان . (آنندراج ) :
ای چاشکدانت چرخ ازرق
وی شادروانت چرخ اطلس .

جمال الدین عبدالرزاق (از فرهنگ ناصری ).


|| صندوقچه زنان را نیز گفته اند. (برهان ). و رجوع به چاشدان و چاشتدان شود.
ترجمه مقاله