ترجمه مقاله

چالکه

لغت‌نامه دهخدا

چالکه . [ ک َ ] (اِخ ) موضعی نزدیک پاطاق نزدیک کرمانشاه . مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از منزل «پاطاق » که بعقیده ٔ بعضی «عقبه ٔ حلوان » همان است ، چون مسافر به طرف عراق عرب رود یکی از دهات دست راست ، نزدیک به «پاطاق » همین چالکه است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 78).
ترجمه مقاله