ترجمه مقاله

چالگر

لغت‌نامه دهخدا

چالگر. [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خان اندیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد که در یازده هزارگزی باختر هروآباد و 6 هزار و پانصدگزی شوسه هروآباد به میانه واقع شده . کوهستانی و هوایش مایل به گرمی است و مالاریاخیز میباشد. 344 تن سکنه دارد که بشغل زراعت و گله داری مشغولند و صنایع دستی آنها جاجیم بافی و گلیم بافی است . آبش از چشمه و محصولش غلات ، حبوبات و سردرختی میباشد. این ده دارای معدن آب گرم است و بنام «جرلی » نیز نامیده میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
ترجمه مقاله