ترجمه مقاله

چاه مقنع

لغت‌نامه دهخدا

چاه مقنع. [ هَِ م ُ ق َن ْ ن َ ](اِخ ) چاهی است که ابن مقنع بعلم سحر از آنجا ماهی برمی آورد که چهار فرسخ پرتو می افکند. (برهان ). چاهی که ابن مقنع حکیم در شهر کش به نیرنجات راست کرده بود و هر شب ماهی از آن چاه برمی آمد و روشنایی آن تا چار فرسخ میرسید. (آنندراج ). چاه نخشب . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : «مقنع بیرون آمد بماوراءالنهر [ بزمان خلافت مهدی عباسی ] و دعویی کرد که اندر مسلمانی کس نکرده بود، و نام او هاشم بن الحکیم [ در متن : الحکم ] بود و جادوی عظیم داشت ، مقنعی بر روی بسته داشتی و دعوی خدایی کردی ... و از این سبب او را مقنع خواندندی و آن است که چاه ساخت بحکمت و سیماب در آن ریخت با اخلاطهایی که داشت ، تا عکس آن بر هوا چنان مینمود که ماهی بر آسمان همی تابد، و شرح کار و شعبده های او دراز است » (مجمل التواریخ والقصص ص 334-335). رجوع به چاه نخشب شود.
ترجمه مقاله