چاه بن
لغتنامه دهخدا
چاه بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) تک چاه . (آنندراج ). بن چاه . ته چاه :
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن .
بدین چاه در آب سرد است و خوش
بفرمای تا من بوم آبکش
که هستند با من پرستنده مرد
کزین چاه بن برکشند آب سرد.
فردوسی .
پس آن به که غوکان در این چاه بن
نگویند از موج دریا سخن .
میرخسرو.