چاک و چیللغتنامه دهخداچاک و چیل . [ ک ُ ] (اِ مرکب ، اتباع ) چک و چیل . لب و لوچه . پک و پوز. || آب از چاک و چیلش راه افتادن ؛ در تداول عوام کنایه از سخت خواهان چیزی و شیفته ٔ آن گشتن . تحریک میل و هوس شدن .