ترجمه مقاله

چراغداری

لغت‌نامه دهخدا

چراغداری . [ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) مشعل و عمل چراغدار. || پاکیزه و روغن کردن و روشن ساختن چراغها. مواظبت کردن از چراغهای خانه ٔ شاه یا امیر یا اداره . رسیدگی کردن بکار پاکیزگی و روغنگیری چراغهای خانه ای یا اداره ای . رجوع به چراغدار شود.
ترجمه مقاله