ترجمه مقاله

چراغچی

لغت‌نامه دهخدا

چراغچی . [ چ َ ] (اِخ ) مؤلف انجمن آرا نویسد: «شهرکی است حاکم نشین از اجزای بخارا که هر سال ده هزار تومان بحکمران بخارا دهد». (از انجمن آرا ذیل لغت چراغچی ). شهری است از بخارا.
ترجمه مقاله