چربی نمودن
لغتنامه دهخدا
چربی نمودن . [ چ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نرمی و ملایمت نشان دادن . چربی کردن . || تواضع و فروتنی نمودن . کرنش نمودن :
زمین را ببوسید و چربی نمود
برآن مهتران آفرین برفزود.
|| رفق و مدارا نمودن . || چاپلوسی و زبان بازی نمودن . رجوع به چربی و چربی کردن شود.
زمین را ببوسید و چربی نمود
برآن مهتران آفرین برفزود.
فردوسی .
|| رفق و مدارا نمودن . || چاپلوسی و زبان بازی نمودن . رجوع به چربی و چربی کردن شود.