ترجمه مقاله

چرخ زنان

لغت‌نامه دهخدا

چرخ زنان . [ چ َ زَ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) گردگردان . در حال چرخیدن . دورزنان . گردان و چرخان :
کف چرخ زنان بر می می رقص کنان در دل
دل خارکنان از رخ گلزار نمود اینک .

خاقانی .


کمتر از ذره نئی پست مشو مهربورز
تا بخلوتگه خورشید رسی چرخ زنان .

حافظ.


ترجمه مقاله