چرد
لغتنامه دهخدا
چرد. [ چ َ ] (اِ) آستان در خانه را گویند. (برهان ) (جهانگیری ). آستان در خانه . (ناظم الاطباء) :
ابا پیل و از چند مردان مرد
که جویند مر گنج را زیر چرد .
|| جائی که آستان در را بر آنجا نهند. (برهان ) (ناظم الاطباء).
ابا پیل و از چند مردان مرد
که جویند مر گنج را زیر چرد .
حکیم زجاجی (از جهانگیری ).
|| جائی که آستان در را بر آنجا نهند. (برهان ) (ناظم الاطباء).