ترجمه مقاله

چرش

لغت‌نامه دهخدا

چرش . [ چ َ رَ ] (اِ) جو و گندم بلغورکرده . || چراگاه . (ناظم الاطباء). چراگاه و مرعی . (فرهنگ شعوری ). || ضیافت و مهمانی . (ناظم الاطباء). در بعضی نسخه ها، روز عید و بزم و جشن . (فرهنگ شعوری ). || فراهم آورنده ٔ ضیافت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله