ترجمه مقاله

چرغند

لغت‌نامه دهخدا

چرغند. [ چ َ غ َ ] (اِ) چراغ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به چرغنده شود. || چرغدان و چراغپایه باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). || روده ٔ گوسفند را نیز گویند که با گوشت و مصالح پر کرده باشند. (برهان ). روده ٔ گوسفند بود که آنرا بگوشت پر کرده باشند. (جهانگیری ). روده ٔ گوسفند که بگوشت پخته پرکرده باشند. (انجمن آرا) (آنندراج ). مخفف جگرآغند است . (انجمن آرا) (آنندراج ). روده ٔ گوسفند که از مصالح پر کرده باشند. (ناظم الاطباء). جرغند. جگرآگند. عصیب . چرب رود. چرب روده . رجوع به چرغنده و جرغند شود.
ترجمه مقاله