ترجمه مقاله

چرندو

لغت‌نامه دهخدا

چرندو. [ چ َ رَ ] (اِ) استخوان نرمی را گویند که آنرا توان خورد، همچون استخوان سر شانه ٔ گوسپند و گوش و پره های دماغ و مانند آن که بعربی «غضروف » خوانند. (برهان ) (آنندراج ). غضروف . (ناظم الاطباء). || بمعنی چرنده هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). حیوان چرنده . (ناظم الاطباء). رجوع به چرنده شود.
ترجمه مقاله