ترجمه مقاله

چزاندن

لغت‌نامه دهخدا

چزاندن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص ) آزار سخت دادن ، در زبان تکلمی اصفهان . (فرهنگ نظام ). در تداول عامه (از جمله در تهران ) ضعیف و زبونی را بگفتار یا بکردار آزار کردن . المی به جسم یا روح ضعیف تر از خود رسانیدن . || حق ضعیفی ، چون طفل صغیر و مانند او را کم دادن . پامال کردن حق ضعفاء. رجوع به چزانیدن شود.
ترجمه مقاله