ترجمه مقاله

چسنگ

لغت‌نامه دهخدا

چسنگ . [ چ َ س َ ](ص ) مردم کل و کچل را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آدمی کل را خوانند و آنرا کچل نیز خوانند. (جهانگیری ). مردم کچل . (فرهنگ نظام ) :
سرمست کون فراخ چو در آب غرقه شد
خاشاک وار بر سر آب آمد آن چسنگ .

سوزنی (از جهانگیری ).


|| (اِ) داغ پیشانی را نیز گفته اند که از کثرت سجده کردن یا بسبب دیگر شده باشد. (برهان ) (آنندراج ). در بعضی از فرهنگها بمعنی داغ پیشانی آمده است . (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ). داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن و یا بسبب دیگرعارض شده باشد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله