چس و فس
لغتنامه دهخدا
چس و فس . [چ ُ س ُ ف ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) خرت و پرت . خرده ریز ناقابل . در تداول عامه ، چیزهای بیهوده و بیمصرف .
- امثال :
با این چس و فسها قبر آقا ساخته نمی شود ، قبر آقا گچ میخواهد و آجر. رجوع به چس و پس شود.
- امثال :
با این چس و فسها قبر آقا ساخته نمی شود ، قبر آقا گچ میخواهد و آجر. رجوع به چس و پس شود.