ترجمه مقاله

چشمک

لغت‌نامه دهخدا

چشمک . [ چ َ / چ ِ م َ ] (اِ) کنایه از ایماء و اشاره ٔ بچشم . (برهان ). بمعنی چشمک زدن است که معشوق بگوشه ٔ چشم به عاشق اشارتی کند. (انجمن آرا) (آنندراج ). غمزه و ایماء و اشاره ٔ چشم . (ناظم الاطباء). با چشم اشاره بچیزی کردن .(فرهنگ نظام ). رجوع به چشمک زدن و چشمک کردن شود.
ترجمه مقاله