ترجمه مقاله

چشم انداختن

لغت‌نامه دهخدا

چشم انداختن . [ چ َ / چ ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تماشا کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ). چشم افکندن . نظر کردن . نگاه کردن . رجوع به چشم افکندن شود.
- ازچشم انداختن کسی یا چیزی را ؛ کنایه از بی اعتبار کردن آن کس یا آن چیز را در نظر بینندگان . از چشم افکندن .
- چشم انداختن بر چیزی یا در چیزی ؛ نگریستن ونگاه کردن بر چیزی یا در چیزی . (آنندراج ).
- چشم انداختن به چیزی ؛ کنایه از نگاه کردن و نگریستن به چیزی . (آنندراج ) :
ندارد توتیای چشم من جز سرمه ٔ چشمت
شود روشن اگر چشمی به چشم من بیندازی .

وحید (از آنندراج ).


ترجمه مقاله