ترجمه مقاله

چغری

لغت‌نامه دهخدا

چغری . [ چ ِ ] (اِخ ) ملک الملوک داودبن میکائیل بن سلجوقی . چغربیک . چغری بک : و خواجه امیرک پانزده سال قلعه ٔ ترمد از سلجوقیان نگاه داشت ، چون امید خراسانیان از محمودیان منقطع شد او قلعه ٔ ترمد به ملک الملوک چغری تسلیم کرد. چغری وزارت خویش بر وی عرض داد، گفت خدمت کسی نکنم که در عهد گذشته او را مطیع و مأمور خویش دیده باشم . (تاریخ بیهق چ بهمنیار ص 120). رجوع به چغربیک و چغری بک شود.
ترجمه مقاله