ترجمه مقاله

چغل

لغت‌نامه دهخدا

چغل . [ چ ُ غ ُ ] (ص ، اِ) شخصی باشد که آنچه از مردم بیند یا شنود بحاکم و داروغه و عسس یا جای دیگر نقل کند، بسبب آنکه آزار و نقصان بمردم و رنجش میان مردمان بهم رسد، و این قسم شخص را «سخن چین » گویند و بعربی «نمام »خوانند. (برهان ). سخن چین که پیش مردم به بدی سعایت کند و فعل او را «چغلی » گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی غماز؛ از لغات ترکی . (غیاث ). بدبختی را گویند که چون سخنی از کسی بشنود یا فعلی مشاهده نماید که از افشای آن به او آزاری و آسیبی برسد اظهار کند واو را «سخن چین » نیز نامند و بتازی «نمام » خوانند. (جهانگیری ). نمام و سخن چین و خفیه نویس که آنچه از مردم بیند و یا شنود جهت آزار آنان برای حاکم و داروغه و جز آن نقل و یا نویسد. (ناظم الاطباء). سخن چین که حرف کسی را برای افساد بدیگری رساند و در تکلم امروز ایران بمعنی مطلق شکایت از کسی است نزد دیگری . (فرهنگ نظام ). چغلی کننده و چغلی دهنده . خبرکش . خبرچین . جاسوس . عوان . و رجوع به چغل خور و چغل خوری و چغلی شود.
ترجمه مقاله