ترجمه مقاله

چغنه

لغت‌نامه دهخدا

چغنه . [ چ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) گنجشک را گویند و به عربی عصفور خوانند. (برهان ). گنجشگ باشد. (جهانگیری ). گنجشک و عصفور. (ناظم الاطباء). چُغُک و چُغو و چُغوک :
شوم چون بوم و گرسنه چون زاغ
خُرد چون چغنه سست چون کوتر.

پوربها (از جهانگیری ).


رجوع به چُغُک و چُغو و چُغوک شود. || ابابیل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله