چغ
لغتنامه دهخدا
چغ. [ چ ِ ] (اِ) پرده مانندی است که از چوبهای باریک سازند و به این معنی با قاف هم آمده است . گویند باین معنی ترکی است . (برهان ). نوعی از پرده که از سیخهای نی راست کنند وبردرها آویزند و الوان و ساده هم باشد. (آنندراج ). پرده ای است که از چوبهای باریک سازند. (جهانگیری ). پرده ٔ حصیری و پرده مانندی که از چوبهای باریک سازند. (ناظم الاطباء). چق و چیغ. (از آنندراج ) :
پس چغ از حیا هندوبتی فریادرس دارم
سخنگو طوطی شیرین زبانی در قفس دارم .
|| بمعنی چق و آلاچیق ترکی است که نام خانه ای است از چوب مر ترکمانان را. (انجمن آرا) (آنندراج ).
پس چغ از حیا هندوبتی فریادرس دارم
سخنگو طوطی شیرین زبانی در قفس دارم .
اشرف (از آنندراج ).
|| بمعنی چق و آلاچیق ترکی است که نام خانه ای است از چوب مر ترکمانان را. (انجمن آرا) (آنندراج ).