ترجمه مقاله

چله

لغت‌نامه دهخدا

چله . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) چهل روز باشد که زن بنشیند از بعد زادن تا بدانگه که پاک شود، بدان چهل روز به گرمابه نشود و نماز نکند. گویند به چله در است . (فرهنگ اسدی ). چهل روز ایام نفاس زن پس از زائیدن . (ناظم الاطباء) :
برافشاندم خدوآلود چله در شکاف او
چو پستان مادر اندر کام بچه ی ْ خرد در چله .

عسجدی (از فرهنگ اسدی ).


|| چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و روزه دارند و عبادت کنند. (برهان ). چهل روزی که درویشان و مرتاضان برای ذکر و فکر و طاعت و عبادت خلوت گزینند. (انجمن آرا). ایام معهود که مرتاضان در آن خلوت گزینند و ریاضت کشند. (آنندراج ). چهل روزی که مرتاضان و درویشان در گوشه ای نشسته روزه دارند و عبادت میکنند. (ناظم الاطباء).صوم الاربعین . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از دائرةالمعارف اسلام ). مدت چهل روز که صوفیه در ریاضت گذرانند. عبادت خاص یا ریاضت و ترک حیوانی در مدت چهل روز مرصوفیان و مرتاضان را. چهل روزی که در آن مرتاضان و درویشان چله نشینند.چهل روز ترک حیوانی گفتن و دیگر ریاضات ورزیدن :
پس از پنجاه چله درچهل سال
مزن پنجه درین حرف ورق مال .

نظامی .


|| چهلم مرگ عزیزی ، چون اربعین امام حسین (ع ) چله ٔ امام . روز چهلم مرگ عزیزی که درآن روز عزاداری کنند و مراسم خاص به جای آرند. چهلمین روز مرگ کسی که در آن روز مجلسی برای طلب آمرزش او به پای دارند و اِطعام مساکین کنند و بازماندگان و منسوبان وی به سر خاک مرده روند. روزی که در آن چله ٔ مرگ عزیزی را گیرند. روزی که عزای چهلم مرده را منعقد سازند. || چهلمین روز عمر کودک ، که در آن روز مراسم چل روزگی طفل را گیرند. روز چهلم تولد نوزاد. چهلم کودک نوزاده . چهل روز اول عمر نوزاد، که در چل روزگی طفل را شست و شوی داده ، آب چله ریزند. روز چهلم ولادت طفل که در آن روز چله ٔ کودک را گیرند و آب چله ٔ طفل را ریزند. و رجوع به چهلم شود. || اربعین . (نصاب ). مطلق اربعین ، اعم از چهل روز یا چهل سال . مخفف چهله . چهل روز :
چله ای در خم برآر و چله ای اندر سبو
همچو می صافی شو آنگه در دل مینا نشین .

باقرکاشی (از آنندراج ).


و رجوع به اربعین شود. || در تداول عامه ، به قسمتی از فصل زمستان و تابستان اطلاق شود. مدتی معین از فصل زمستان و نیز تابستان . رجوع به ترکبیات این کلمه شود.
- چله ٔ بزرگ (... زمستان و ... تابستان ) ؛ چهل روز از موسم زمستان که آغاز آن مطابق اول دی ماه ، (هفتم دی ماه جلالی )و پایانش دهم بهمن ماه (شانزدهم دی ماه جلالی ) است . و چهل روز از موسم تابستان که اول آن مطابق است با اول تیر ماه (پنجم تیرماه جلالی ) و آخر آن دهم مرداد ماه (شانزدهم مرداد ماه جلالی ) میباشد.
- چله ٔ تابستان ؛ چهل روز اول فصل تابستان که در اصطلاح عامه ، چله ٔ بزرگ نیز نامیده می شود، و گاه کنایه از گرمای سخت هم باشد؛ چله ٔ تابستون .
- چله ٔ زمستان ؛ همان چله ٔ بزرگ است و گاه در تداول عامه ، کنایه از سرمای سخت باشد. چله ٔ زمستون .
- چله ٔ کوچک (... زمستان ، ... تابستان ) ؛ در تداول عامه ، بیست روز از فصل زمستان و بیست روز از فصل تابستان را شامل است ، بدین ترتیب که بیست روزه ٔ زمستان ، از دهم بهمن ماه (هفدهم بهمن ماه جلالی ) شروع شود و آخر بهمن ماه (پنجم اسفند ماه جلالی ) به آخر رسد، و بیست روزه ٔ تابستان ، آغاز آن از دهم مرداد ماه (شانزدهم مرداد جلالی ) و پایان آن آخر مرداد (ششم شهریور جلالی ) باشد.
ترجمه مقاله