چمن آسوده
لغتنامه دهخدا
چمن آسوده . [ چ َ م َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از مرغانی که در چمن زمزمه پرداز باشند و این در مقابل مرغان گرفتار است . (از آنندراج ). سرودگوینده در باغ به آزادی و آسودگی ، مانند مرغان . (ناظم الاطباء) :
بال خون آلوده ای بیرون ز دام آورده ام
با چمن آسوده مرغان ذوق پروازم کجاست .
بال خون آلوده ای بیرون ز دام آورده ام
با چمن آسوده مرغان ذوق پروازم کجاست .
دانش (از آنندراج ).