ترجمه مقاله

چمک

لغت‌نامه دهخدا

چمک . [ چ َ م َ ] (اِ) قوت و قدرت . (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
پایگه سخنوری یافتم از قبول تو
خود ز ازل بعون تو دست مراست این چمک .

خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری ).


|| بیشی . افزونی . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). افزونی . (شرفنامه ٔ منیری ). ترقی و بیشی . افزونی . (ناظم الاطباء). || پیشدستی . || فرهی . شأن . شوکت . (برهان ) (ناظم الاطباء). فرهی . (شرفنامه ٔ منیری ).
ترجمه مقاله