ترجمه مقاله

چناره

لغت‌نامه دهخدا

چناره . [ چ ِ رَ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: نام یکی از جویهای سرابی تویسرکان و محلی از اراضی مرغوب سرابی است که درکنار رود «کزندر» واقع شده است . از این محل چون هزار قدم سربالا روند در بالای تپه به مزار امامزاده ای رسند که به امامزاده اسماعیل معروف و از فرزندان بلافصل حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام است و چون دوهزار قدم از مزار امامزاده به سوی شهر سرازیر شوند آنجا کوهی است که «قلندرسیاه » نام دارد و هوایش بس لطیف است . از بالای تپه منظره ٔ تویسرکان پیداست و اگر در آنجا عمارتی سازند چشم اندازی بی نظیر خواهد داشت . بین این تپه و مزار امامزاده تپه ٔ دیگری است که آن را «سنقری »میگویند و اراضی آن مرغوبتر از سایر اراضی است و ملک خرده مالک میباشد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 274).
ترجمه مقاله