چنگز
لغتنامه دهخدا
چنگز. [ چ َ گ َ ] (اِخ ) همان چنگیزخان است . رجوع به چنگزخان شود :
برشکن کاکل ترکانه که در طالع تست
بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی .
رجوع به چنگیز شود.
برشکن کاکل ترکانه که در طالع تست
بخشش و کوشش خاقانی و چنگزخانی .
حافظ.
رجوع به چنگیز شود.