ترجمه مقاله

چهارآینه

لغت‌نامه دهخدا

چهارآینه . [ چ َ / چ ِ ی ِ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) چهارآیینه . چارآینه . نوعی جامه ٔ جنگ که سابقاً بهنگام رزم آن را میپوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقلی شده و آینه مانند بود، که در پیش سینه قرار میگرفت (از فرهنگ فارسی معین ). سینه بند. گویا مال سینه تنها بوده است . (یادداشت مؤلف ) :
چو بندد چهارآینه در نبرد
نماید از آن حسن کردار مرد.

میرزا طاهر وحید.


رجوع به چارآینه شود.
ترجمه مقاله