ترجمه مقاله

چهاردیواری

لغت‌نامه دهخدا

چهاردیواری . [ چ َ/ چ ِ دی ] (ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) منسوب به چهار دیوار. جائی که از چهار طرف با چهار دیوار محصور شده باشد. چهاردیواری : آن مردگان در آن چهاردیواری بماندند سالیان بسیار. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ). رجوع به چاردیواری شود.
- بودجه ٔ چهاردیواری ؛ بودجه ٔ درست و کامل .
- چهاردیواری اختیاری ؛ مثلی است که از آن مصونیت حقوقی خانه و جایباش را خواهند. (یادداشت مؤلف ).
- چهاردیواری بودجه ؛ چهارچوب بودجه در حد توانائی و امکانات بودجه .
ترجمه مقاله