ترجمه مقاله

چهارسو

لغت‌نامه دهخدا

چهارسو. [ چ َ ] (اِخ ) از آبادیهای مازندران و استرآباد است . و ابن اسفندیار گفته است : مصقلةبن هبیره که مدت دو سال بافرخان بزرگ در جنگ و ستیز بود سر انجام در راه بین کجور و کندسان کشته شد و در دهکده ٔ چهارسو مدفون شد،قبرش در آنجا در عهد مؤلف مزبور زیارتگاه مردم عوام بود زیرا گمان میکردند که مقبره ٔ یکی از اصحاب پیغمبرست . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 205).
ترجمه مقاله