ترجمه مقاله

چهارچشم

لغت‌نامه دهخدا

چهارچشم . [ چ َ / چ ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) که چشم چهار دارد. || بسیار مشتاق و منتظر و مراقب : چهار چشم (چهار چشمه ) آن را می پایید؛ به دقت مراقب او بود. || صفت سگ نیز واقع شود. مُعَیَّن ؛ سگ چهارچشم . (مهذب الاسماء). رجوع به چارچشم شود.
ترجمه مقاله