ترجمه مقاله

چهارچنگولی

لغت‌نامه دهخدا

چهارچنگولی . [ چ َ / چ ِ چ َ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) تن و دست و پای کژ و خشک شده . || در تداول عامه بدن متشنج و خشک . رجوع به چارچنگولی شود.
- چهارچنگولی ماندن ؛ حرکت نتوانستن از کثرت درد، که در ناحیه ٔ کمر و پشت از قولنج و غیره عارض شود.
ترجمه مقاله