ترجمه مقاله

چهل و چهار پا

لغت‌نامه دهخدا

چهل و چهار پا. [ چ ِ هَِ ل ُ چ َ / چ ِ ](اِ مرکب ) ذات اربع و اربعین . که شماره ٔ پاهایش چهل و چهار باشد. || هزارپا یا نوعی از آن . گوشخزک . گوش خبه . گوشالنگ . گوشخارک . گوشخز. (از مجمعالفرس سروری ص 1211 و حاشیه ٔ آن چ دبیرسیاقی ) : و همچنین با سرکه و انگبین بر گزیدگی حیوان چهل و چهار پا ضماد کنند نافع بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله