ترجمه مقاله

چولی

لغت‌نامه دهخدا

چولی . [ چ َ / چُو ] (ص نسبی ) در نسبت کلمه ای است که در اعلام ربودن چیزی بکار رود. و یا تباه کردن آن . || (حامص ) و متعاقب پاره کردن بادبادک و احیاناً بر هم زدن بازی را در عرف کودکان خیابان گرد گویند. این عمل مورد کودکان فریاد زنند. «چولی حلاله » و بادبادک را پاره کنند. (فرهنگ لغات عامیانه تألیف سید محمد علی جمالزاده ). چول کردن ؛ ربودن . کش رفتن (در تداول مردم قزوین رایج است ): چولی کرد؛ ربود. کش رفت .
ترجمه مقاله