ترجمه مقاله

چپلک

لغت‌نامه دهخدا

چپلک . [ چ ِ ل َ ] (ص ) پلید و مردار و بناشایست آلوده را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی که خود را به چیزهایی آلوده دارد و کارهای ناشایسته و چرکین کند. (جهانگیری ). کسی که خود را به اعمال رذیله آلوده کند. (فرهنگ نظام ). چپل . چرکین و نکبتی و ناتمیز :
هرکو بجز از تو بجهانداری بنشست
بیدادگر است و چپلک ، بی خرد و بس .

منوچهری (از جهانگیری ).


ترجمه مقاله