ترجمه مقاله

چپین

لغت‌نامه دهخدا

چپین . [ چ ُ / چ َپ ْ پی ] (اِ) طبقی باشد از بید بافته . (فرهنگ اسدی ). سله ای باشد که از بید بافند چون طبقی . (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ). طبقی را گویند که از چوب بید و امثال آن بافند. (برهان ) (آنندراج ). طبقی که از ترکه های بید و مانند آن بافته شده باشد. (ناظم الاطباء). چپین . سله . زنبیل . زنبر. سبدی که از ترکه بافند و در آن چیزها چون میوه و گوشت و جز آن نهند، یا بدان آب چلو پالایند. چلوصافی . چپی (در لهجه ٔ اهالی بعضی ولایات ، چون غرچه داغ ). سینی پهنی که از چوب و شاخه های نازک بعضی اشجار سازند. سله و طبق باشد که از چوب بید بافند. (صحاح الفرس ) :
به چپین در افکند ناگه سرش
همان نان کشکین به پیش اندرش .

فردوسی (از فرهنگ اسدی ).


بگسترد کرباس و چپین نهاد
به چپین بر آن نان کشکین نهاد.

فردوسی .


رجوع به چبین شود.
ترجمه مقاله