ترجمه مقاله

چیدن و واچیدن

لغت‌نامه دهخدا

چیدن وواچیدن . [ دَ ن ُ دَ ] (مص مرکب ) اشیائی گرانبها به تناسب در جایها نهادن . به کاخال و ظروف واوانی مرتب و منتظم آراستن . به کاخال و زینتها مزین کردن .رجوع به چیده و واچیده شود. || منظم و مرتب کردن و سپس بر هم زدن و به هم ریختن :
از آنکه کار جهان چیدنست و واچیدن .

؟


ترجمه مقاله